۱۳۹۱ دی ۲۶, سه‌شنبه

جالبتر.ین 2 بار به به روز رسانی شده است

جالبتر.ین 2 بار به به روز رسانی شده است


جملات خنده دار دی ۹۱ سری دوم

Posted: 15 Jan 2013 05:29 AM PST

جملات خنده دار دی ۹۱

خنده دار, لطیفه, جوک های خنده دار

کچل باشی،اگه بری بالا شهر میگن مد روزه، بری مرکز شهر میگن سربازی، بری پایین شهر میگن زندانی بودی، این همه تفاوت توی فاصله ۲۰ کیلومتر…!!!

***********************

یعنی فقط کافیه تو خونتون بفهمن که امتحان دارین، اونوقت بخوای بری توالتم میگن کجا؟؟؟ مگه تو امتحان نداری؟؟؟

***********************

میازار موری که دانه کش است… در مورد مورچه ای که دانه همراه اش نیست حکمی صادر نشده؛ پس می توانید بیازارید…!!!

***********************

تلویزیون داره سیرک نشون میده که چهارتا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن! مامانم یه نگاه به تلویزیون میندازه و بعدش یه نگاه به من! میگه : اینا گاو تربیت کردن ما هنوز تو تربیت تو موندیم…!!!

***********************

جاتون خالی دیشب رفته بودم شهر بازی و فقط به یه نتیجه رسیدم: توی شهر بازی تو بعضی از این وسایل بازیش باید یه دکمه ی “غلط کردم” هم بزارن…!!!

***********************

تا حالا دقت کردی وقتی کباب با برنج میخوریم ۹۰% حواسمون به اینه که هردوتاش باهم تموم شه..!!!

***********************

تا حالا دقت کردین لذتی که در پرت کردن شلوار گوشه اتاق هست، تو زدنش به چوب لباسی‎ ‎نیست …!!!

***********************

بابام اومده تو اتاقم میگه: اینترنت قطعه؟؟؟ میگم: نه چرا قطع باشه!؟ میگه: آخه دیدم داری درس میخونی…!!!
منبع:pat-o-mat.com

نوشته جملات خنده دار دی ۹۱ سری دوم اولین بار در جالبترین پدیدار شد. فروشگاه : http://www.market98.org/

داستان جالب شکست صد سرباز از دو راهزن

Posted: 15 Jan 2013 04:40 AM PST

داستان جالب شکست صد سرباز از دو راهزن

ما صد نفر بودیم تنها ، آنها دو نفر بودند همراه

داستان ضرب المثل,ضربالمثل

این مثل را وقتی می آورند که بی نظمی بر یک گروه حاکم باشد .
آورده اند که …
در زمان قاجاریه یک فوج سرباز مأمور شدند که برای سرکوب یک عده اشرار از مرکز به طرفی عزیمت کنند . در عرض راه همین که لشگر به گردنه ای رسید ، دو نفر دزد مسلح از ترس جان خود به آنها حمله و شلیک کردند .
سربازها بر اثر ظلم و فساد حاکم بر مملکت انگیزه و شجاعتی برای تفنگها در خود نداشته و از شدت ترس و وحشت تفنگها را بر زمین ریختند و دستها را بالا بردند و تسلیم شدند .
دزدان چون بر جسارت خود را فزودند و از پشت سنگر فرود آمدند ، تمامی نقدینه و اشیاء سبک و سنگین قیمت آنها را گرفتند و از پی کار خود رفتند . وقتی خبر این واقعه به سلطان رسید سربازان را احضار کرد و از آنها با خشم و غضب پرسید : چگونه دو نفر توانستند شما یکصد نفر سرباز مسلح را لخت کنند ؟ اندام تمامی سربازان به لرزه افتاد و سخت دستخوش وحشت و دهشت گردید . در جواب دادن در ماندند ولی یکنفر که جرأت بیشتری داشت ، قدم پیش نهاد و به عرض رساند ، قربان ما صد نفر بودیم تنها ، آنها دو نفر بودند همراه .

منبع : بیتوته.

نوشته داستان جالب شکست صد سرباز از دو راهزن اولین بار در جالبترین پدیدار شد. فروشگاه : http://www.market98.org/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر